ستایشستایش، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 21 روز سن داره

خاطرات ستایش

26/1/93

1393/1/26 14:12
نویسنده : مامان و بابا
118 بازدید
اشتراک گذاری

سلام مامانی جونی . دیروز که من داشتم کیفم رو مرتب میکردم یک کارت تبلیغ مهد کودک بود که روش عکس پو (کارتون) رو داشت و کارت به رنگ صورتی بود. شما تا این کارت رو دیدی گفتی این کارت منه ؟من هم گفتم بله این برای شماست .شب که از جلوی فروشگاه تیراژه رد میشدیم،مجبور شدیم برای کار کوچکی که شما داشتی وارد فروشگاه بشیم. شما بادیدن مغازه ای که اسباب بازیهای کیتی رو می فروخت گفتی مامان این ها رو برام میخری ؟ و من هم گفتم عزیزم کیف پولم همرام نیست و شما با اعتماد به نفس .گفتی کارت من همرامه اگه میخوای کارتم رو بهت بدم.قربون عسلم برم من.

خانوم طلا چندروزه که با انجام دادن کارهای خوب و گرفتن پول ه عنوان جایزه پولهات رو جمع میکنی تا از این بازیهای امپراطور که بازی کامپیوتریه که با فرمان از بیرون و درحال حرکت کنترل میشه بخری. فدات بشم من.

پسندها (1)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)