ستایشستایش، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 21 روز سن داره

خاطرات ستایش

21/11/92

1392/11/21 20:16
نویسنده : مامان و بابا
117 بازدید
اشتراک گذاری

سلام ،جوجو شیطون مامان. امروز صبح که از خواب بیدار شدیم،بعد از آماده شدن و پوشیدن لباسهامون ،من دنبال جورابهام میگشتم ،آخه اونها رو همیشه جای خاص میگذارم. و ناخودآگاه به شما گفتم ،نمیدونم جورابهام رو کجا گذاشتم و شما گفتی ،شاید تو کیف من باشه. من هم خندیدم ولی بعد از ظهر که اومدم دنبالت  وقتی که داشتم زیپهای کیفت رو نگاه میکردم دیدم که جورابهای من توی یکی از زیپهاش است.      ( البته نه از این جوراب نخی ها )و کلی خندیدم .فهمیدم که از این به بعد باید به حرفهات اهمیت بدم. الان هم که ازت پرسیدم کی اینها رو تو کیفت گذاشته بود؟گفتی خودم. ای دختر شیطون من.

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)