ستایشستایش، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 21 روز سن داره

خاطرات ستایش

26/9/90

1390/9/26 13:22
نویسنده : مامان و بابا
316 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عزیز دلم،2تا کار جدید انجام دادی که برام جالب بود.اولی روز پنج شنبه که ما همگی خونه مامان سارا جمع شده بودیم و طبق معمول شما داشتی شیرین کاری می کردی و توجه همه را به خودت جلب میکردی.گوشی بابا یک سری چراغ دورش داره و توش یک سری آهنگهای بچه گانه داره. گوشی دست پارسا بود و وسطش بابا با تلفن مامان سارا اینا به موبایلش زنگ میزد ،شما تا صدای موبایل رو می شنیدی بدو بدو می اومدی گوشی رو از پارسا می گرفتی و میدادی به بابات.تا دآهنگ قطع میشد دوباره گوشی رو از بابات می گرفتی و میدادی به پارسا .این کار چند بار تکرارشد و همه خندشون گرفته بود.

دومی هم روز جمعه بود که دایی مهرداد برای دادن کارتهای چهلم آجان اومده بود خانه ما،موقع رفتن گوشیش رو جا گذاشت و شما گوشی رو برداشتی و با زبون خودت تند تند حرف میزذی و میدویدی دنبال دایی مهرداد تا گوشی رو بهش بدی . عزیزم شما یک زبون مخصوص خودت داری که ما هیچ کدوم متوجهش نمیشیم. البته وسطش یک جمله هایی هم میگی ها.قربونت بروپم.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (1)

جغله كوچولو
26 آذر 90 13:26
جغله: سلام ... خوبين شما تبريك ميگم وبلاگتون مطالبش خيلي خوبه ...... در ضمن باعث افتخارمه اگر منم به لينك دوستان خود اضافه كنيد... خوشحال ميشم به وبلاگ من هم بيايد ... موفق و سلامت باشيد.