20/10/90
سلام خانوم خوشگله،دیروز خاله آرزو(دخترخاله من) به اتفاق دخترش آیشین) و مهرناز اومده بودن خونه ما.
شما تا آیشین رو دیدی دویدی سمتش و شروع به صحبت با او به زبون خودت کردی ولی آیشین خجالت
میکشید و زیاد با شما صحبت نمی کرد . شما تند تند اسباب بازیهات رو به او نشون میدادی و با ذوق به سمت او می دویدی.یکخورده با هم بازی کردید و ما هم دیدار تازه کردیم و بعد به خونه مامان سارا رفتیم. عزیزم خاله آرزو برای شما یک بلوز و جلیقه روش رو کادو آورده بود.که خیلی خوشرنگ و زیبا بود.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی