ستایشستایش، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 21 روز سن داره

خاطرات ستایش

1/6/90

1390/6/23 13:36
نویسنده : مامان و بابا
87 بازدید
اشتراک گذاری
سلام جیگرم ببخشید چندروزه توی تایپ خاطراتت کم  کاری کردم . الان تصمیم گرفتم چند تا خاطره یا بهتر بگم شیرین کاریتو بنویسم ، عزیزم امروز شب ۲۳ وم  ماه رمضون است و به قمری سالگرد تولدت است ولی یادت باشه تولد شما ۱۱ شهریور است که برای من روز بزرگی است.عزیزم جند تا شیرینکاری داری یکی اینکه دو تا دستت رو باهم بالا میبری و می گی ای بابا یکی دیگه اینکه چیزی که دستت است بالا میبری و میگی ای بابا البته نه به این کاملی که من می گم .فقط ایش رو می گی الان که دارم اینها رو تایپ می کنم پیش من ایستادی و کشو رو بازو بسته میکنی و جیغ می زنی .و به صورت نامفهومی حرف می زنی و به تایپ کردن من ذوق میکنی و می خندی می خوای صفحه کیبورد رو از من بگیری ومن هم از دیدن کارهات دارم کیف می کنم .دیشب باهم دیگه صدات رو ضبط کردیم که من می گفتم اوخ و شما از خنده غش می کردی . عسلم نمی دونم جطوری بگم عاشقتم همش می ترسم این روزها بگذره و من بطور کامل از اون لذت نبرم . خدا بزرگ . سلامت و خوشبختت کنه . قربونت برم این آرزوی من برای تو در شب قدر است.
پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)