ستایشستایش، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 22 روز سن داره

خاطرات ستایش

13/11/95

1395/11/13 18:01
نویسنده : مامان و بابا
132 بازدید
اشتراک گذاری

سلام جیگری من.الان که دارم این مطالبو می نویسم خودت پیش من نشستی ديگه داري خانم میشی.یواش یواش باید وبلاگتو بدم دست خودت.طی چند روز اخیر چند تا اتفاق جالب افتاد یکی اینکه من عز شما پرسیدم درس کلاس ستایش روزبهانی. اينا یعنی کلاس 1/1کجاست شما گفتی مامان اونها دوتا درس از ما جلوترن اونها زودتر ميرن کلاس دوم و من خنده ام گرفت وقربون این معصومیتت رفتم.نکته دیکه. اینکه یک روز به من گفتی که دوتا دنت برام بذار با طعم تووت فرنگی وموزی تا ببرم با عطرین(دختر خاله نرگس، راننده سریستون)بخورید.آخه عطرین طعم موزی دوست داره.من هم قبول کردم و برات گذاشتم. فرداش من منتظرم بودم که شما. با خوشحالی بیای ولی دیدم با گریه اومدي و گفتی با عطرین دعوامون شده و اون هم گفته تاآخر عمر باهاتذقهرم و دليلش هم اينه مه عطرین طعم توت فرنگی رو خواست و من بهش ندادم و با هم دعوامون شد. من هم هردوتاشو خوردم.خنده

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)